با بهت به عکس نگاه کردم....عکس یه پسر ایرانی بود با موهای فرفری....قیافه بانمکی
داشت..و بهش میخورد 16-17سال بیشتر نداشته باشه....تو فکر بودم که یه نفر عکس
رو از دستم قاپید.....برگشتم و به کژال نگاه کردم....که داشت زیر لب منو بم بارون فوش
میکرد.......
سارا:هییییییییییییی اون کی بود؟؟؟
کژال:هووووووووووف اریا بود.... سارا:ااااااااااااا پس این همونی بود که سر کلاس
قران با خانم باقری درموردش صحبت میکردی؟؟؟؟؟
کژال:اره خودشه..... سارا:ععععععععععوق چه بیریخته.......
کژال:اوووووووووووو سارینا:هی بچه ها اروم همه دارن نگامون میکنن
ملینا:چرا چرت میگی ما اینجا تنهاییم.....
زیییییییییییییییییییییییییییییییییییینگ سارا:کژ موبایلت.... کژال:جواب بده...
سارا:الو سلام ..+-:......... سارا:باشه الان میایم....و گوشی رو قطع کردم
سارا:دوستان بندبساط جمع کنیم ون رسیده.....
کوله پشتیامونو از رو زمین برداشتیم و به طرف در خروجی مجتمع راه افتادیم....
دوستان ببخشید الان باید برم کلاس گیتارم...برگشتم پارت بعدی رو میزارم....
به بزرگی خودتون ببخشید
نظرات شما عزیزان:
عالییییییییییییییی بود
پاسخ:میسی اونی...ااااااااااااااااااااااااااااااااای اونی این مامانا همش جلوداره ما هستن....
man bargashtam vay emruz koshmano